ترجمه مقاله

درحالتی بودن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: وجود حالتی بودن، چنین بودن، چنانبودن، طوری بودن، حالتی داشتن، واجد حالتی بودن، درموقعیت خاصی بودن حالت خود را حفظ کردن، تاب آوردن، تحملکردن، صبور بودن، شکیبا بودن، صبوری پیشه کردن ◄ آرام ماندن به‌همان وضع ادامه دادن، ایستادن
ترجمه مقاله