دعوا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) وا کردن، آویختن، نزاع کردن، اختلاف داشتن، مخالفت کردن، برخورد کردن، سوءتفاهم داشتن دعوا داشتن، اصطکاک پیدا کردن