دفعکننده
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: حرکت
ننده، بیروناندازنده، بیرونکننده، نشرکننده
رادیاتور، گرماتاب، خنککن، هیتسینک ◄ تشعشع
اسپرینکلر، آبافشان، آبپران، فواره، آبپاش
تخلیهکننده، آبشویه، آبکش
مسهل
غاصب، متصرف، فرد جایگزین، جانشین
پرتابکننده، اسلحۀ پرتابی