ترجمه مقاله

دور زدن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: حرکت دور زدن، پیچ زدن، پیچیدن، ویراژ دادن، چرخیدن گردش کردن، گردیدن، به‌گردِ (دور) چیزی گشتن، درمدار حرکت کردن ◄ دور زدن غلتیدن، به‌خود پیچیدن، وول زدن ◄ دور زدن کوک کردن، چرخاندن، پیچاندن
ترجمه مقاله