صلح
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی)
رامش، آشتی، صفا، صلح وصفا، سازش، آسایش، امنیت، عافیت، آسودگی، آرامش
آشتی، مصالحه، متارکه، مسالمت، برقراری صلح
سازش
سازگاری، هماهنگی
صلحجویی، مسالمت جویی، مسالمتطلبی، سازشکاری، ملایمت، عدم مداخله
بیطرفی، ذینفع نبودن
دوستی
التیام