ضعیف
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: علیت
ف، بی رمق، زار، نزار، نحیف، سست، بیمارگونه، مسکین
مانده، درمانده، افتاده، بیچاره، خوار و خفیف، افتان و خیزان
ملایم، ظریف، نازک▼
بیعرضه، بیدستوپا، ناتوان، بیدفاع
بیآزار، بیگناه
کودک، بچگانه
ظریف، شکننده
ریز، کوچک
بیمایه، خفیف، سَبُک
لاغر، باریک
متزلزل، نامصمم
رنگپریده، ناسالم
لطیف، نرم
ول، نامنظم، سازمان نیافته
رقیق، آبکی، بیمزه
فرتوت، پیر
زهوار دررفته، بیثبات
تازه بهدنیا آمده، آغازین، نو، جوان، یتیم