فرد مخالففرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ف، معترض، ناراضی، خردهگیر، جداییطلب، یاغی، فرد انقلابی مخالفین، جناح مخالف، اپوزیسیون، ناراضیان، اقلیت، اکثریت خاموش، ضدین هوو، رقیب اهل جرّوبحث شخصمبارز