ترجمه مقاله

قابل انتقال

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: حرکت ] قابل انتقال، قابل‌حمل، پُرتابل انتقالی، ارسالی، اعزامی، فرستاده‌شده، محمول مخابراتی مبعوث
ترجمه مقاله