لاابالی بودن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: شرایط و عَمَلِ شهود
لی بودن، بهخواب رفتن، کشیکرا رها کردن، اهمال کردن
سست بودن، سرکار (هنگام کار) بهخواب رفتن، خوابیدن
عار داشتن، اکراه داشتن
گیر افتادن، مچش گرفته شدن
سخت نگرفتن
غفلت کردن▲
≠ غافل کردن، مچش راگرفتن، متعجب کردن