مانعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) یق، پاگیر، پابند، ضربهگیر، سپر، جدار گلوگاه، راهبندان، ترافیک سنگین حایل، جدار [صفت: مانع▼] گیر▼، قید▼، چیز ممانعتکننده▼