مبهم
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه
هوم، گنگ، رمزورازدار، نامعلوم، مغلق، پوشیده، مرموز، ناشناخته، مجهول، نافهم، قلمبه، ملقلق، دورازدهن، غیرقابلدرک
غامض، بغرنج، پیچیده، دشوار
عمیق
نهفته
نامعین، دوپهلو
ناموزون [کلام]
آبنکشیده