ترجمه مقاله

مردود

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اختیار فردی؛ عام ] مردود، ردّشده، مذموم برگشتی، مستردشده، برگشت خورده، نکوهیده ناباب، نامناسب ناشايسته، فاقدشرايط (صلاحیت) لازم، غيرقابل‌قبول، انتخاب نشده، ناخواسته مشروط قبول نشده، رفوزه، بازنده، ناموفق اخراجی، تبعیدی، معاف، مستثنی، منسوخ تکذیب‌شده، انکارشده دافع(دارای دافعه) محذوف، حذف‌شده، ازقلم‌افتاده، جاافتاده، حذفی، برکنار، کنارگذاشته‌شده غیرمقتضی، توصیه‌نشده استفاده‌نشده، وازَده، برکنار (فرسوده) مطرود، رانده، معزول، مورد بی‌احترامی موقوف، ممنوع
ترجمه مقاله