مستبدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام طلب، تسلطگرا، قلدر، زورگو، متکبر، مطلقالعنان، مختار، دیکتاتور▲، خودکامه، گستاخ ستمگر، ستمکار، ستمپیشه، بیدادگر، ظالم استبدادی، فاشیست، سلطهجو خودرأی، خودسر بهرهکش، استثمارگر، زالو، خونخوار، بیرحم