ترجمه مقاله

مصمم بودن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اختیار فردی؛ عام ودن، عزم کردن، ارادهکردن، برآن شدن، برآن بودن، تصمیمگرفتن، اتمام حجت کردن، اراده داشتن، قصد کردن، پایان دادن، انجامدادن رأی دادن تأکید کردن، پافشاری کردن باخطر مقابله کردن، به‌مبارزهطلبیدن
ترجمه مقاله