منحرف
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: حرکت
حرف، جداشده، گم، گمشده، سردرگم، کج، خارج ازمدار
بیهدف، فرصتطلب
اتفاقی، غیرمستقیم
بیتوجه، بیتمرکز
آنرمال، غیرطبیعی، نابههنجار، گمراه، بدعتگذار، بیتقوا
انحرافی، غیراصلی، انشعابی، فرقهای
سرگردان، آواره، پریشان