منع
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی)
نع، ممانعت، جلوگیری، بازداشتن، بازداری، محاصره
تحریم، مقاومت، اشکالتراشی، مشکلتراشی، کارشکنی، اُبستروکسیون (آبستراکشن)، خرابکاری، سابوتاژ
بستن راه، سد مَعبر، انسداد
دستگیری، زندان، بازداشت، قلعوقمع، سرکوبی، تحدید مطبوعات، حکومت نظامی، خفقان، اختناق، تحدید
کند کردن، بهتأخیرانداختن، آهستگی، فرسایش، اصطکاک، اکراه، ایستادگی، دشواری، ضدیت (تقابل)
امتناع، خودداری
ممنوعیت
تحریماقتصادی، بایکوت، تحریم تنباکو، بیرون گذاشتن