ترجمه مقاله

نابه‌هنگام

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: زمان ‌هنگام، بی‌گاه، بی‌جا، بی‌مناسبت، بی‌موقع، بی‌وقت، نابه‌جا، نامناسب، توصیه‌نشده زودرس، پیشرس، پیش ازموقع، زود دیررس، باتأخیر، دیر غیرمترقبه، غیرمنتظره، نامطلوب، نامساعد، شوم، نامیمون، بدیمن، بدشگون، نحس آسمانی بی‌مقدمه وقت‌نشناس، بدقول، بی‌سیاست
ترجمه مقاله