هرازگاه
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: زمان
رازگاه، گاهبیگاه، بعضیوقتها، گاهگدار، وقتوبیوقت، بهندرت
نامنظم، بریده بریده، بهطور پراکنده، ناآرام، پرتکان، پُرافتوخیز، پُرجَستوخیز، مثل اسفند روی آتش
[واقعۀ] نامکرر، نادر
جسته گریخته، یکدرمیان
متغیر، ناهمگن
متشنج، متلاطم
مغشوش، بینظم
متلون، دمدمی
افتان و خیزان
پُردستانداز