همراهی کردن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: عدد
اهی کردن، همراه بودن، باهمبودن، باهم وجودداشتن، باهم زیستن، باهم زندگی کردن، درهم آمیختن، بههم آمیختن
همسو بودن، مسیرشان بههم خوردن
دنبال کردن
حفاظت کردن
تعقیبکردن
راه آمدن، همکاری کردن
همزمان کردن
مرتبط بودن، مربوط بودن