واگذاشته
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: شرایط و عَمَلِ شهود
وردغفلت واقعشده، رهاشده، ژولیده، نامرتب، شلخته، شانهنکرده، ناآراسته، بدون آراستگی، ناپاک
کنارگذاشتهشده، بایگانیشده، متروک، ویران، استفادهنشده، نگهدارینشده، واگذارشده، واگذارده، مدفون، جاافتاده، فراموششده
ناشیاز غفلت، ناخواسته
حذفشده، دیدهنشده، نادیده، نادیدهانگاشته، ازقلمافتاده، قدرندانسته
توجهنشده، بررسینشده، راکد، معلق، معوق
نیمهتمام، نیمهکاره، ناتمام
ساقط، بینتیجه، ملغا، باطل
دستنیافتنی
لجامگسیخته، آزاد
قابل جلوگیری، اجتنابپذیر
درهموبرهم، هردمبيل، بینظم
پرهرجومرج
سرسری، سمبلشده
نادرست، اشتباهی
ازروی غفلت▼