وظیفه داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات فه داشتن، بهعهده داشتن، تعهدداشتن، مسئول بودن، حق بودن، بهدوش شخص افتادن، اجبار داشتن، تعهد سپردن