کشاورزی
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: مادۀ آلی
رزی، زراعت، فلاحی، فلاحت، کشت، زرع، مزرعهداری، بهزراعی، اصلاح نژاد
باغداری، درختکاری، جنگلداری، باغبانی، گلکاری، مرتعداری، چایکاری
دیمکاری، دیمیکاری، کشت دیم
آبیکاری، صیفیکاری
کاشت، داشت، برداشت، درو، علفچین، چیدن یا برداشت محصول
کرتبندی، مرزبندی، مرزکشی، پشته، باغچهبندی، نشاکاری، بذرافشانی، آبیاری، آبیاری غرقابی، آبیاری نشتی، آبپاشی، یخآب، شخم، غرس، نشاندن و کاشتن گیاه، پشتهبندی، ویجین
ابزار کشاورزی▼
آیش، تناوب، آیشبندی
روشهای تکثیر:خواباندن، پاجوش، قلمه زدن، پیوند، کاشت دانه (بذر)، پیاز
آفت و بیماری گیاهی، مازو، ◄ آفَت
نشو، نمو، رویش [جوانه]
آبخیزداری، احیا
بجارکاری، برنجکاری، بوجاری، بنهبندی
گیاهان، بافه، محصول
بارآوری، کود