ترجمه مقاله

اقلیت

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
اقلیت:میهنگان، هم میهنان اقلیت، به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه که از میهن بر جای مانده و به مردم رسیده باشد، یا آنچه که به میهن تعلق و تطبیق دارد. مانند پدرگان:آنچه که از پدر به فرزند رسیده باشد. خدایگان:گماشته خدا برخلق، سایه خدا. به جای کلمه اقلیت می توان از واژه ی میهنگان استفاده کرد که در ترکیب هجایی یک هجا نیز از کلمه اقلیت کمتر است. به جای ترکیب هموطنان اقلیت، هم میهنگان، و به جای اقلیتهای دینی و قومی، از ترکیب میهنگانان دینی و قومی و ... همچنین این واژه می تواند به گونه ی:میهنگن یا میهنگین نیز بکار برد.این واژه را بنا به ظرفیت زبان فارسی ساخته ام و در هیچ کجا کاربرد ندارد مگر به اشکال هم خانواده زیر:پدرگان، خدایگان،و... و یا با بار زمانی مانند:مهرگان، خردادگان و ...

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله