ترجمه مقاله

تقسیم

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) بخش. یکی از چهار کنش بنیادین شمارش (چهار عمل اصلی حساب) است که در آن شماره ای را بر شمارۀ دیگر می بخشند (بخش می کنند). "تقسیم کردن" به پارسی می شود "بخشیدن" یا "بخش کردن". "علامت تقسیم" به پارسی می شود "نشانۀ بخش" یا "بَخشَن". گزارۀ 5 = 3 / 15 خوانده می شود "15 بَخشَن 3 برابرِ 5" یا "15 بر 3 می شود 5". "عمل تقسیم" به پارسی می شود "کنش بخش" یا "بخش". "تقسیم بر" به پارسی می شود "بخش بر". "قابل تقسیم" یا "قابل قسمت" به پارسی می شوند "بخش پذیر". "حاصل تقسیم" به پارسی می شود "بخشکرد". "مقسوم" به پارسی می شود "بخشی"، "مقسوم علیه" به پارسی می شود "بخشیاب"، "خارج قسمت" به پارسی می شود "بَهر" و "باقیمانده" به پارسی می شود "مانده" (این چهار واژه از فرهنگستان هستند). استاد باریحان بیرونی (ابوریحان بیرونی) در نسک (کتاب) تفهیم خود نوشته است:آن را که بخشی "مقسوم" است و آن که بر آن بخشی "مقسوم علیه" است. پس در گزارۀ 5 = 3 / 15 داریم 15 بخشی است، 3 بخشیاب است و 5 بَهر است. "ضرب و تقسیم" به پارسی می شود "تا و بخش" یا "تای و بخش" از ریشه های "تاییدن" به چَمِ "ضرب کردن" و "بخشیدن" به چَمِ "تقسیم کردن". "مقسم" به پارسی می شود "بخشگر". برای نمونه، "پل مقسم ولتاژ" به پارسی می شود "پل بخشگر ولت".

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله