ترجمه مقاله

جمع

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) جَم. ریشۀ اوستایی دارد. برای نمونه "انجمن" به پهلوی می شود "هَنجَمَن" که ریشۀ "جَم" را در خود دارد. یکی از چهار کُنِشِ بنیادینِ شمارش (چهار عمل اصلی حساب) که در آن دو یا چند شماره به هم افزوده می شوند. "جمع کردن" به پارسی می شود "جمیدن" یا "جم کردن". "جمع زدن" به پارسی می شود "جمیدن" یا "جم زدن". "حاصل جمع" به پارسی می شود "جمکرد". "مجموع" به پارسی می شود "جمکرد". "علامت جمع" به پارسی می شود "نشانۀ جم" یا "جَمَن". "بعلاوه" به پارسی می شود "جَمَن". آن نشانۀ + است که شماره های دو سویش با هم جم می شوند. برای نمونه، 5 = 3 + 2 خوانده می شود 2 با 3 می شود 5 یا 2 جَمَن 3 برابر 5. در گزارۀ 5 = 3 + 2، 2 جَموَندِ یکم، 3 جَموَندِ دوم و 5 جمکرد است. جَموَند می چَمَد (یعنی) هَموَندِ (عضوِ) جم. "عمل جمع" به پارسی می شود "کنش جم" یا "جَمِش". "جمع کل" به پارسی می شود "سرجم" یا "زبرجم" در برابرِ "زیرجم" که جمکردِ نه همۀ شماره ها وَنکه (بلکه) برخی از آنهاست.

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله