ترجمه مقاله

درزیگر

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
درزی گر؛ خیاط. زهی بزرگ که درزیگر قدم ز نخست/ ز لطف جامۀ رفعت به قامتش پوشید.

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله