ترجمه مقاله

سر نخ

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
(اِ.مر.)(مرکب از سر+نخ) آنچه که (امید رود) دنبال کردنش به کشف حقایقی بینجامد. در یکی از برنامه های طنز، دنبال کردن رشته هایی که به قاتل ختم می شدند، قاتل را به کارآگاهان می شناساند. مثال: «سر نخ های جدید و مهمی به دست آورده ایم»«این عکس ها تنها به عنوان سرنخ هستند»

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله