ترجمه مقاله

سوءالقنیه

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
هرگاه که مزاج از حال طبیعی بگردد و ضعف بر وی مستولی شود، حالی نزدیک به حال مستسقیان پدید آید که طبیبان آنرا سوءالقنیه گویند، و سوءالمزاج نیز گویند. (رک دهخدا) || نام یک بیماری است، به معنای سوءِ مزاج کبدی، که در آن کبد ناتوان می شود و حالی شبیه به بیماری استستقا به شخص دست می دهد. این بیماری پیش درآمد استسقای کبدی است.

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله