ترجمه مقاله

مضغة

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
مضغة. [م ُ غ َ] (ع اِ) پاره گوشت خام خائیده. مُضَغ. (مهذب الاسماء). پاره ای از گوشت و جز آن علقه و مضغه ؛ دشنامی است که کمی سن را نکوهند. دشنامی است که به جوانان کم تجربه و پرادعا گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) پرخوار و شکم پرست . زشت و بدخو. هر چیز که پر کند دهان را. لقمه . مُضَغ. (ناظم الاطباء). آن مقدار چیزی که در یک بار خائیده شود. (از آنندراج )(غیاث ).

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله