ترجمه مقاله

پل

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
(گنابادی) پُلُ؛ پول، سرمایه، نقدینگی، درآمد. || راه چوبی یا آجری و بتونی که برای عبور از رودخانه می سازند. || پَلِ؛ یکی از جفت، تک کفش، لنگه کفش.
0
ناشناس:
(اصفهان، سده) پِل؛ تند و سریع. در بازی چوب، پِل چوب کوچکی است که به سرعت بالا می پرد و به مسافتی دورتر پرتاب می شود.
0
ناشناس:
(لری؛ خرم آباد) پَل؛ حامی، پشتیبان.
0
ناشناس:
(pal):جوی آب
0
ناشناس:
پَل= گیسو، زلف؛ پل بریده= نفرین یا ناسزایی است که به دختران یا زنان گویند.
0
ناشناس:
پَل - غلط خوردن پلش بده:غلطش بده

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله