ترجمه مقاله

کلو

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
در شهر گرگان به قفس مرغ و خروس ها، کُلو گفته میشود
0
ناشناس:
انسان نادان
0
ناشناس:
کِلو در زبان عامیانه بوشهری به دیوانه گفته می شود بعضی مواقع به صورت ترکیبی مانند کلو الدنگ نیز به کار برده می شود
0
ناشناس:
(کُلُّو) ملخ، تخم کلو کُرَکه تخم کُرَک مَشک دِرَکه (شعر عامیانه در مورد ملخ) مشک درک خشره‌ای بالدار از خانواده ملخ‌ها که به آن جراده هم می‌گویند.

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله