ترجمه مقاله

گلسین

واژه‌نامه آزاد

0
علی رضائی:
چیز پوچ و بی ارزش و پست. (به تپاله گوسفند که در دنبه میچسبد و همراه با شن و ماسه خشک است . در زبان محلی خراسانی به گله گوسفند گویند همراه با سنگ و شن و ماسه خشک شده، گل و سنگ و گلسنگ که در زبان چرخیده و به گلسین تبدیل گردیده؛ پست. بی تجربه. سربار.
0
ناشناس:
نور ماه

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله