تیررسفرهنگ فارسی عمیدمسافتی که تیر بُرد کند و به هدف برسد؛ انتهای مسافتی که گلوله پس از خارج شدن از توپ یا تفنگ به آن برسد و از آن بیشتر نرود.
تیرگانلغتنامه دهخداتیرگان . (اِ) نام روز سیزدهم است از تیرماه . گویند در این روز منوچهر با افراسیاب صلح کرد بشرط آنکه افراسیاب یک تیر پرتاب راه از ملک خود به منوچهر پس بدهد. حکما تیری ساختند از روی حکمت و در وقت طلوع آفتاب آرش آن تیر را بر کمان نهاده از جبال طبرستان به طرف مشرق انداخت بعد از تف
مهرجانلغتنامه دهخدامهرجان . [ م ِ رَ ] (معرب ، اِ) مهرگان . شانزدهم مهرماه . (بحر الجواهر). مهرگان و آن شانزدهم ماه مهر باشد. (مهذب الاسماء). نزد ایرانیان ، چون نام روز و نام ماه یکی می شده است آن روز جشن می بوده است چنانکه تیرروز (سیزدهم ) از تیرماه جشن تیرگان بوده است و بهمن روز (دوم ) از بهم
تشترلغتنامه دهخداتشتر. [ ت َ ت َ ] (اِخ ) نام میکائیل علیه السلام . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ اوبهی ). در فرهنگ اسدی بشتر آمده و غلط است و صحیح تشتر است . (یادداشت مرحوم دهخدا). در فرهنگها می نویسند نام میکائیل است ... ولی در ترجمه ٔ آن به میکائیل تسامح است و تشتر ستاره ٔ شعری
گاهنبارلغتنامه دهخداگاهنبار. [ هَِم ْ ] (اِ) گاهنبار و گاه باره هر دو دارای یک معنی است و آن شش روزی است که خدای تعالی عالم را در آن آفرید و مجوس در کتاب زند از زردشت نقل میکنند که حق سبحانه و تعالی عالم را در ششگاه آفرید و اول هر گاهی نامی دارد و در اول هر گاهی جشنی سازند و گاه گاهنبار اول میدی