حَمْلَهَافرهنگ واژگان قرآنبار آن - طفل در شکمش (کلمه حِمْل وحَمْل چيزي که هست اگر با کسره خوانده شود مراد از آن باري خواهد بود که در ظاهر حمل ميشود مانند بارهايي که به دوش کشيده ميشود ، و اگر با فتحه خوانده شود مراد از آن بارهاي باطني است مانند طفل در شکم . )
حِمْلِهَافرهنگ واژگان قرآنبارآن (کلمه حِمْل وحَمْل چيزي که هست اگر با کسره خوانده شود مراد از آن باري خواهد بود که در ظاهر حمل ميشود مانند بارهايي که به دوش کشيده ميشود ، و اگر با فتحه خوانده شود مراد از آن بارهاي باطني است مانند طفل در شکم . )
لَمْ يَحْمِلُوهَافرهنگ واژگان قرآنبه آن عمل نكردند (آن را حمل نکردند كنايه از اين است که به آن عمل نکردند)
حملهلغتنامه دهخداحمله . [ ح َ م َ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حامل : حملةالعرش ؛ بردارندگان عرش . (مهذب الاسماء). حمله ٔ قرآن : اشراف امتی حملة القرآن .
مصروعفرهنگ مترادف و متضاد۱. پریزده، جنزده، حملهای، دیوانه، دیودیده، دیوزده، صرعی، غشی، مبتلا به صرع ۲. سایهزده، سایهدار
مجلوباتلغتنامه دهخدامجلوبات . [ م َ ] (ع اِ) مکتسبات . (آنندراج ). ج ِمجلوبة. امتعه ٔ گرانبها و خاص هر دیار که بعنوان خراج یا تحفه به جایی فرستاده می شد : و روی به خدمت سلطان نهاد با حملهای گران از مجلوبات آن دیار از زر ساو و سیم ناب و ... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص <s