مزایالغتنامه دهخدامزایا. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مزیة. فزونی ها. (ناظم الاطباء). || عطیه ها و انعام ها. (ناظم الاطباء). || مجازاً به معنی عطایا و انعامات مستعمل می شود. (آنندراج ). || در تداول ، آنچه اضافه بر میزان حقوق مقرر به کارمند دهند مانند حق ریاست ، حق مدیریت ، حق اولاد و جز آن . || آنچه موج
مجیاءلغتنامه دهخدامجیاء. [ م ُ ج َی ْ ی َءْ ] (ع ص ) مردی که عندالجماع حدث کند یا انزال کند پیش از ادخال .(منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از محیط المحیط).
میزالغتنامه دهخدامیزا. (نف ) صفت دائم از میزیدن . میزنده (صفت مشبهه ) مصدر میختن یا میزیدن . شاش کننده . (از یادداشت مؤلف ).
مزاءلغتنامه دهخدامزاء. [ م ُزْ زا ] (ع اِ) می خوشمزه . (منتهی الارب ). || نوعی است از خمر. (مهذب الاسماء). نوعی از شرابها. (منتهی الارب ).
ژولیا مزالغتنامه دهخداژولیا مزا. [ م ِ ] (اِخ ) نام خواهر زن امپراطور سپتیم سِوِر. متولد در اِمِز و متوفی در حدود سال 225 م .
مزایا و مصونیتهای دیپلماتیdiplomatic privileges and immunitiesواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ امتیازها و مصونیتهایی که دولت پذیرنده باید در قبال نمایندگیهای دیپلماتیک و دیپلماتهای دولت فرستنده رعایت کند
مزایا و مصونیتهای کنسولیconsular privileges and immunitiesواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ امتیازها و مصونیتهایی که دولت پذیرنده باید در قبال نمایندگیهای کنسولی و کارمندان کنسولی دولت فرستنده رعایت کند
مزایای فرصتهای تفریحیrecreation benefitsواژههای مصوب فرهنگستاندستاوردهای مثبت یا پیشرفتهای حاصل از مشارکت مردم در فرصتهای تفریحی
مزایا و مصونیتهای دیپلماتیdiplomatic privileges and immunitiesواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ امتیازها و مصونیتهایی که دولت پذیرنده باید در قبال نمایندگیهای دیپلماتیک و دیپلماتهای دولت فرستنده رعایت کند
مزایا و مصونیتهای کنسولیconsular privileges and immunitiesواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ امتیازها و مصونیتهایی که دولت پذیرنده باید در قبال نمایندگیهای کنسولی و کارمندان کنسولی دولت فرستنده رعایت کند