فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: مبانی استدلال
نده، مصدق، گواهیدهنده، مستند، مبنا، وارد، بهجا، محکمهپسند، مثبته، قابلقبول، معنیدار، حاکیاز
ظاهراً قابلقبول، ظاهری، راستنما، ظاهراً موجه، حقنما، احتمالدادنی، معقول، موجه
غیرمستقیم، ثانویه
مستقیم، دستاول
محتمل، مفروض، تعیینکننده، ثابتشده، قاطع، قطعی
واقعی، منطقی، اثب