آلکیدواژهنامه آزاد(ترکمنی) (ALKID) به کودکی می گویند که در بدو تولد موهای بلند دارد. آلکید به معنای زیبامو است.
علکدلغتنامه دهخداعلکد. [ ع ِ ک ِ ] (ع ص ) درشت و سطبر. (منتهی الارب ). غلیظ. (اقرب الموارد). || پیره زن نیک زیرک . || زن کوتاه بالای آکنده گوشت خوار کم خیر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد درشت اندام سطبر. (منتهی الارب ).
علکدلغتنامه دهخداعلکد. [ ع ِل ْ ل َ ] (ع ص )شتر سخت که دارای گردن و پشت قوی باشد. سخت و قوی ، و مذکر و مؤنث در آن یکسان است . || پیرزن با بانگ و فریاد و کم خیر. (از ذیل اقرب الموارد).
روغن تخم کتانlinseed oil, flaxseed oilواژههای مصوب فرهنگستانروغن گیاهی دارای لینولئیکاسید که به عنوان روغن خشککننده و همچنین در تهیۀ رزینهای آلکید و کرۀ گیاهی کاربرد دارد متـ . روغن بَزرَک
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن دمشقی معروف به ابوشامه . او راست : کشف ماکان علیه بنوعبید من الکفر و الکذب و الکید. (کشف الظنون ).