اماریلغتنامه دهخدااماری . [ اَ ] (اِخ ) میخائیل (1806 - 1889 م .). خاورشناس ایتالیایی . در پالرم از شهرهای ایتالیا بدنیا آمد و در فلرانس درگذشت . زبانهای شرقی را در پاریس تحصیل کرد و در تاریخ و ادبیات عربی تخصص بهم رسانید و در
عماریلغتنامه دهخداعماری . [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) محمدبن ابی الحسن علی بن حسن عماری . ملقب به نجم الدین . وی از خاندان عماری در بیهق است . رجوع به عماریان بیهق شود.
عماریلغتنامه دهخداعماری . [ ] (اِخ ) نام بطنی است که در شهر جرابلس بسر برند. (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة از عشائرالشام ).
عماریلغتنامه دهخداعماری . [ ع َ ] (اِخ ) نام شمشیر ابرهةبن صباح حمیری است . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ).
آماریدنلغتنامه دهخداآماریدن . [ دَ ] (مص ) آماردن . شمردن . بحساب آوردن . || مجازاً، اهمیت دادن . محلی نهادن . بروی خود آوردن : ساعتکی روی پیش دار و بِهُش باش کار بمن مان و برمگرد و میامار. سوزنی .تو از سر نغزی ّ و لطیفی ّ و ظریفی <br
آماریدنفرهنگ فارسی عمیدبه حساب آوردن؛ آمار کردن؛ شمردن: ◻︎ تو از سر نغزی و لطیفی و ظریفی / میدان همه افعال من و هیچ میامار (سوزنی: ۵۰).
آماریلیسفرهنگ فارسی عمیدگیاهی آپارتمانی پیازدار از تیرۀ نرگسیان، دارای برگهای پهن و گلهای درشت خوشبو به رنگ سرخ، ارغوانی یا سفید.
آماریلیسفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) گیاه پیازداری از تیرة نرگسی ها جزو تک لپه ای های رنگین جام و رنگین کاسه با گل های درشت و زیبا با بوی خوش آیند و مطبوع که به عنوان زینت در باغچه ها کاشته می شود.
آماریدنلغتنامه دهخداآماریدن . [ دَ ] (مص ) آماردن . شمردن . بحساب آوردن . || مجازاً، اهمیت دادن . محلی نهادن . بروی خود آوردن : ساعتکی روی پیش دار و بِهُش باش کار بمن مان و برمگرد و میامار. سوزنی .تو از سر نغزی ّ و لطیفی ّ و ظریفی <br
آماریدنفرهنگ فارسی عمیدبه حساب آوردن؛ آمار کردن؛ شمردن: ◻︎ تو از سر نغزی و لطیفی و ظریفی / میدان همه افعال من و هیچ میامار (سوزنی: ۵۰).
آماریلیسفرهنگ فارسی عمیدگیاهی آپارتمانی پیازدار از تیرۀ نرگسیان، دارای برگهای پهن و گلهای درشت خوشبو به رنگ سرخ، ارغوانی یا سفید.
آماریلیسفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) گیاه پیازداری از تیرة نرگسی ها جزو تک لپه ای های رنگین جام و رنگین کاسه با گل های درشت و زیبا با بوی خوش آیند و مطبوع که به عنوان زینت در باغچه ها کاشته می شود.
پیشبینی آماریstatistical forecastواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیشبینی براساس بررسی آماری و سامانمند دادههای گذشته
پیشبینی آماریstatistical predictionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیشبینی زمینلرزه مبتنی بر فرض پایدار ماندن خصوصیات آماری زمینلرزهها در گذر زمان در منطقهای خاص
زبانشناسی آماریstatistical linguisticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از زبانشناسی که با استفاده از روشهای آماری به بررسی جنبههای مختلف زبان میپردازد
اختلافمنظر آماریstatistical parallax, dynamical distanceواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین اختلافمنظر گروهی از ستارهها که از تحلیل حرکت خاص آنها به دست میآید
استنباط آماریstatistical inferenceواژههای مصوب فرهنگستانفرایند نتیجهگیری دربارۀ ویژگیهای توزیع جامعه (population) براساس تحلیل دادههای مشاهدهشده متـ . استنباط inference