آنمنناپذیرego-dystonic, ego-alienواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ روانکاوی، ویژگی تکانهها و افکار و آرزوهایی که مطلوب آنمن نیست
مینگذارmine layer, mine planter shipواژههای مصوب فرهنگستانشناوری که ویژۀ مینگذاری طراحی و ساخته شده است
ناپذیرلغتنامه دهخداناپذیر. [ پ َ ] (نف مرکب ) ناپذیرنده . نپذیرنده . ناپذیرا. که قابل نیست . که نمی پذیرد. که قبول نمی کند.ترکیب ها:- آشتی ناپذیر . اجتناب ناپذیر. اصلاح ناپذیر.امکان ناپذیر. اندرزناپذیر. انکارناپذیر. انعکاس ناپذیر. پندناپذیر. تزلزل ناپذیر. جبران ن
incommutableدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر قابل تعویض، استحاله ناپذیر، تبدیل ناپذیر، ثابت، سبک نشدنی، تخفیف ناپذیر