آوختیواژهنامه آزاد(کردی کرمانشاهی) آوَختی؛ عزیز و دردانه ای که نازش بسیار خریدار دارد و کشیدن نازش بسیار رواست.
اوختایفرهنگ نامها(تلفظ: oxtāy) (ترکی مغولی) نظیر تیر ، همتای پیکان ، لنگه و تای ناوک و تیر ، تیروش .
آویختهلغتنامه دهخداآویخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف / نف ) آویزان شده . آونگ شده . دروا. اندروا. معلق . فروهشته . فروگذاشته . نگون : آب گلفهشنگ گشته از فسردن ای شگفت همچنان چون شیشه ٔ سیمین نگون آویخ
lobationsدیکشنری انگلیسی به فارسیلفاظی ها، اویختگی، دارای نرمه بودن، قطعه قطعه شدگی، مقطع زائده اویخته