خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابابیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابابیل
/'abābil/
معنی
پرستو.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پرستو، چلچله
برابر فارسی
پرستو، گروه ها، گله گله
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابابیل
واژگان مترادف و متضاد
پرستو، چلچله
-
ابابیل
فرهنگ واژههای سره
پرستو، گروه ها، گله گله
-
ابابیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از ؟] (زیستشناسی) 'abābil پرستو.
-
ابابیل
لغتنامه دهخدا
ابابیل . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اِبال و اِباله و اَباله و ابّیل و ابّول و ایبال . و نیز گفته اند این کلمه جمعی است بی واحد. دسته های پراکنده . گروههای متفرق . دسته دسته . گروه گروه . - طیر ابابیل ؛ گله های مرغان . جفاله جفاله . ابوعبیده گوید واحد آن ...
-
ابابیل
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.)1 - دسته های پراکنده ، دسته - دسته ، گروه مرغان . 2 - پرستوها، چلچله ها.
-
ابابیل
لهجه و گویش تهرانی
پرستو
-
واژههای مشابه
-
أَبَابِيل
فرهنگ واژگان قرآن
(مرغاني)دسته دسته
-
جستوجو در متن
-
بابیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مخففِ ابابیل] (زیستشناسی) [قدیمی] bābil = ابابیل
-
اسپرچو
واژهنامه آزاد
اسپریچو به معنی پرستو = ابابیل
-
پرستو
واژگان مترادف و متضاد
ابابیل، پرستوک، پرستوک، چلچله، خطاف
-
چغوت سیدو
واژهنامه آزاد
چغوت سیدو:به معنی پرستو= ابابیل تذکر:(سیدو) از سید گرفته شده.
-
خطیف
لغتنامه دهخدا
خطیف . [ خ َ ] (ع اِ) ابابیل . || (ص ) جلد. شتابان . چالاک .(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
ابیل
لغتنامه دهخدا
ابیل . [ اِب ْ بی ] (ع اِ) گروهی از پرندگان و گروهی از اسبان و گروهی از شتران و پی درپی آینده از ایشان . (منتهی الارب ). || گله ٔ مرغان . ج ، ابابیل .