ابتلاءلغتنامه دهخداابتلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ابتلا. آزمودن . بیازمودن . آزمایش . امتحان . آزمایش کردن . خبر پرسیدن . اختبار. (از آنندراج ). || در بلا و رنج افکندن . مبتلا کردن . گرفتار و دچار رنجی کردن . || در بلا افتادن . گرفتاری . (از آنندراج ) : گفت رنج احمقی قهر
ابتلاءفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) دچار شدن ، در بلا افتادن . 2 - (مص م .) مورد آزمایش قرار دادن ، امتحان کردن .3 - (اِمص .) گرفتاری ، مصیبت .
مودةدیکشنری عربی به فارسیمهرباني , تاثير , عاطفه , مهر , ابتلا ء , خاصيت , علا قه , همراهي , همدمي , وفاداري , رفاقت
میزان ابتلاmorbidity 2, morbidity rateواژههای مصوب فرهنگستانشمار نسبی یا مطلق بیماران یا بیماری در یک گروه معین و در طی زمانی مشخص