ابتکارلغتنامه دهخداابتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بامداد کردن . (زوزنی ). بامداد از جای شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پگاه برخاستن . بامداد از جای رفتن . || اول چیزی دریافتن . بنوبر و اول چیزی دست یافتن . نوباوه ٔ چیزی واگرفتن . (زوزنی ). نوباوه ٔ چیزی فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). به اول چیزی رسی
ابتکاردیکشنری فارسی به انگلیسیcreativeness, creativity, gumption, imagination, ingenuity, initiative, innovation, inventiveness, originality
اِتّخذَ المُبادَرَةَدیکشنری عربی به فارسیپيشقدم شد , ابتکار عمل را در دست گرفت , تصميم گرفت , پيشي گرفت , سبقت جست
اِتَّخَذَ مَقِفَ المبادَرةِدیکشنری عربی به فارسیابتکار عمل را به دست گرفت , ابتکار عمل به خرج داد , سبقت گرفت , پيشي گرفت
عقدلغتنامه دهخداعقد. [ ع َ ] (ع اِمص ، اِ) پذرفتاری و پیمان . (منتهی الارب ). پیمان و زینهار. (مهذب الاسماء). قرارداد : پسندیده تر آن است که میان ما دو دوست عهدی باشد و عقدی بدان پیوسته گردد. (تاریخ بیهقی ص 210). چنگ درزده ام در بیعت
ابتکارلغتنامه دهخداابتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بامداد کردن . (زوزنی ). بامداد از جای شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پگاه برخاستن . بامداد از جای رفتن . || اول چیزی دریافتن . بنوبر و اول چیزی دست یافتن . نوباوه ٔ چیزی واگرفتن . (زوزنی ). نوباوه ٔ چیزی فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). به اول چیزی رسی
ابتکاردیکشنری فارسی به انگلیسیcreativeness, creativity, gumption, imagination, ingenuity, initiative, innovation, inventiveness, originality
ابتکارلغتنامه دهخداابتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بامداد کردن . (زوزنی ). بامداد از جای شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پگاه برخاستن . بامداد از جای رفتن . || اول چیزی دریافتن . بنوبر و اول چیزی دست یافتن . نوباوه ٔ چیزی واگرفتن . (زوزنی ). نوباوه ٔ چیزی فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). به اول چیزی رسی