اَبیراهیaberration 1واژههای مصوب فرهنگستانناتوانی سامانۀ اپتیکی در تشکیل تصویر کامل متـ . اَبیراهی اپتیکی optical aberration
canalsدیکشنری انگلیسی به فارسیکانال ها، کاریز، مجرا، ترعه، ابراه، زه اب، مجراي فاضلاب، اب رو، ترعه زدن، حفرترعه کردن، ابراه ساختن
canalدیکشنری انگلیسی به فارسیکانال، کاریز، مجرا، ترعه، ابراه، زه اب، مجراي فاضلاب، اب رو، ترعه زدن، حفرترعه کردن، ابراه ساختن
قناةدیکشنری عربی به فارسیکانال يا مجراي اب , قنات , () ترعه , زه اب , مجراي فاضل اب , کاريز , ابراه , ترعه زدن , حفرترعه کردن , ابراه ساختن , شياردار کردن , دريا , کندن (مجرا يا راه) , هرگونه نقل وانتقال چيز يا انديشه ونظر و غيره , ترعه , مجرا , خط مشي
پوشچنگار زردابراهcholangiocellular carcinoma, bile duct carcinoma, extrahepatic bile duct carcinoma, cholangiocarcinomaواژههای مصوب فرهنگستانپوشچنگار کبدی نادری که یاختههای زردابراه کبد را درگیر میکند
زردابراهbile duct, biliary duct, gall ductواژههای مصوب فرهنگستانهریک از مجراهایی که زرداب را از کبد به دوازدهه حمل میکند
آماس زردابراهcholangitisواژههای مصوب فرهنگستانالتهاب زردابراهها که براثر انسداد آنها یا پس از عمل جراحی رخ میدهد
تودغدۀ زردابراهbile duct adenomaواژههای مصوب فرهنگستانگره کوچک و سفت و سفیدی متشکل از یاختههای مجاری صفرا که عموماً زیداربست لیفی دارد