ابروقلغتنامه دهخداابروق . [ اَ ] (اِخ ) جائی است در بلاد روم و اجسادی از مردگان بدانجا یافته اند پوست بر آنان ترنجیده و ناپوسیده . مردم بزیارت بدانجای روند. (از مراصدالاطلاع ).
حبروکلغتنامه دهخداحبروک . [ ] (اِخ ) و در این حال [ سال 543 هَ . ق . ] بهرامشاه غزنوی فتح نامه ٔ جنگ غوریان و حبروک سام و سرسوری شهزاده ٔ غور بسلطان سنجر فرستاد. (تاریخ گزیده ص 460). خوندمیر این کلمه را اصلاح کرده و [ خبر فوت
هبرکلغتنامه دهخداهبرک . [ ] (اِخ ) دهی بوده است در فارس . این کلمه در فارسنامه به دو صورت هیرک و هبرک و در نزهةالقلوب به صورتهای هیرک و میرک آمده است . (فارسنامه ابن بلخی چ لندن ص 139 و 163) (نزهة القلوب ج <span class="hl" di