اتلاءلغتنامه دهخدااتلاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ تلو، بمعنی پس رو چیزی و بمعنی رفیعو بلند و بچه ٔ ناقه که پس مادر رود. (منتهی الارب ).
اتلاءلغتنامه دهخدااتلاء. [ اِ ] (ع مص ) در پی کردن . (منتهی الارب ). پی درپی آوردن . || متقدم شدن . || حواله کردن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || عهد و زنهار دادن کسی را. (تاج المصادر) (منتهی الارب ): اتلیته سهماً؛ تیر امان دادم او را. اتلیته ذمة عهد؛ زنهار دادم او را. || باقی گذاشتن نزد کس
آتیلالغتنامه دهخداآتیلا. (اِخ ) پادشاه قبیله ٔ هون که در 434 م . امپراطوری روم شرقی و غربی را مغلوب و بپرداخت خراج ملزم ساخت . وفات او در 453 م . بوده است .
هطلاءلغتنامه دهخداهطلاء. [ هََ ] (ع ص ) دیمة هطلاء؛باران پیوسته . (منتهی الارب ). برای سحاب نمیگویند هطلاء، و صفت اهطل به کار می برند. (از اقرب الموارد).
خسارةدیکشنری عربی به فارسیباخت , زيان , ضرر , خسارت , گمراهي , فقدان , اتلا ف (درجمع) تلفات , ضايعات , خسارات
تلاتلالغتنامه دهخداتلاتلا. [ ت َ ت َ ] (اِ صوت ) تلالا : مست و خراب می روم در ره عشق بوالعلاباک ندارم از بلاتن تننا تلاتلا. مولوی (از انجمن آرا).رجوع به تلالا شود.