اجتداثلغتنامه دهخدااجتداث . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گور ساختن . (منتهی الارب ). گور کندن . (تاج المصادر). قبر کندن . برای خود موضع قبر گرفتن . گور کردن . (زوزنی ).
گور کندنلغتنامه دهخداگور کندن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قبر برای مرده ساختن . کندن زمین را تا مرده رادر آن نهند. اجداث . اجتداث . (تاج المصادر بیهقی ).