اجتراحلغتنامه دهخدااجتراح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کسب کردن . (منتهی الارب ). اکتساب . || ورزیدن . (منتهی الارب ).
اجتراعلغتنامه دهخدااجتراع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چوب از درخت بریدن . چوب از درخت بازشکستن . (تاج المصادر): اِجترَع العود. (منتهی الارب ). || فروبردن به آب چیزی را. (منتهی الارب ). آشامیدن آب .
اجتراءلغتنامه دهخدااجتراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دلیر شدن . (تاج المصادر) (زوزنی ). دلیر گردیدن بر کسی . دلیری .
پازتاریلغتنامه دهخداپازتاری . (اِ) جزئی باشد که در مقابل کلی است و پازتاریان بمعنی جزئیات . (برهان ). و ظاهراً این صورت با معنی مصنوع و مجعول است .
علی حصریلغتنامه دهخداعلی حصری . [ع َ ی ِ ح ُ ] (اِخ ) ابن عبدالغنی فهری حصری ضریر قیروانی ، مکنّی به ابوالحسن . قاری و ادیب و شاعر بود. وی در حدود سال 415 یا 420 هَ . ق . در قیروان متولد شدو در موقع تولد نابینا بود. سپس به اندلس