احتمالیدیکشنری فارسی به انگلیسیassumed, chance, likely, possible, presumptive, probable, prospect, tentative, touch-and-go, uncertain
دایرۀ خطای احتمالیcircular error probable, circular error probabilityواژههای مصوب فرهنگستانشاخصی که دقت پرتاب سامانۀ سلاح را نشان میدهد و از آن برای تعیین خسارت احتمالی وارد بر هدف استفاده میکنند