اژدهاوشلغتنامه دهخدااژدهاوش . [ اَ دَ وَ ] (ص مرکب ) اژدهافش . مانند اژدرها. || (اِخ ) ضحاک ماردوش .
ادهاشلغتنامه دهخداادهاش .[ اِ ] (ع مص ) در حیرت افکندن . به حیرت افکندن . اِبطار. حیران کردن . مدهوش کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
اضهاجلغتنامه دهخدااضهاج . [ اِ ] (ع مص ) اضهاج ناقه ؛ افکندن شتر ماده بچه را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بچه انداختن شتر ماده . (از اقرب الموارد).